کاظم کردوانی
امروز چهاردهم اسفند، روز درگذشت دکتر مصدق است. دربارهی مصدق و کارها و شخصیت او بسیار نوشته و گفته اند؛ چه موافق و چه مخالف. اما، کارِ کارستان او را نمیتوان انکار کرد. من هیچگاه «جبهه»ای نبوده ام اما، همواره برای مصدق، همچون بزرگمرد تاریخ ایران، و کارهای بزرگی که برای ایران و ایرانی انجام داد احترام فراوان قائل بودم و هستم.
بهرغم همهی تبلیغاتی که در این سالیان دراز علیه او شده است و بهرغم کینهی بیحصروحدی که نخستین رهبر حکومت اسلامی به مصدق داشت و پیرواناش تا امروز به همان راه میروند و از هیچ تهمت و ناراستی علیه مصدق روی گردان نیستند، محبوبیت مصدق کاسته نشده که فزونی یافته است.
در اینجا میخواهم نظر داریوش همایون دربارهی مصدق را که در گفتوگوی خود با «تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد» بیان کرده است بیاورم بیهیچ داوری دربارهی آن و بیان دلیلهای مخالفت خودم با نکتههایی از این نظر.
کاظم کردوانی،چهاردهم اسفند 1402
«در آن زمان ما سلطنت طلب بودیم و علت اینکه از مصدق جدا شدیم، دشمنی آشتیناپذیر مصدق و پادشاه و پادشاه با مصدق بود، ما میبایست بین این دو تا یکی را انتخاب میکردیم و ما پادشاه را انتخاب کردیم. ...
مصدق شخصاً آدم فوقالعاده با استعداد و یک رهبر سیاسی درجه اول بود، مسلماً ما در تاریخمان کمتر کسی مانند مصدق داشتیم، شاید هیچکس مثل مصدق نداشتیم، چون مصدق بدون اینکه یک رهبر مذهبی باشد یا بدون اینکه پادشاه باشد، توانست رهبری یک مملکتی بشود … تا آن روز در ایران چنین کسی نداشتیم. رهبران تاریخ ایران یا پادشاه بودند یا رهبر مذهبی بودند. خب این وضع یگانهای است که مصدق دارد در تاریخ ایران. ولی مصدق به نظر من دو تا اشکال اساسی داشت: یکی اینکه بهاندازه کافی سر از مسائل یک جامعه قرن بیستمی درنمیآورد، آشنا نبود با مسائل دنیای امروز، نه با سیاستهای خارجی، نه دنیا را خوب میشناخت، نه نیازهای جامعه ایران را خوب میشناخت. حتی برنامه اصلاحی که مصدق در سال آخر نخستوزیریاش شروع کرد به اجرا که برنامه بسیار بسیار ملایم کمرنگی بود به اصطلاح، زیر فشار عناصر دیگری مثل خلیل ملکی و غیره انجام گرفت. خودش هیچ اصلاً تصوری در این مسائل نداشت. به نظرش کافی بود که دموکراسی باشد و بس.
اما عیب دومش که به این موضوع برمیگردد، این است که حقیقتاً از لحاظ خلق و خوی چندان دموکرات هم نبود و با اینکه طرفدار دموکراسی بود ولی در عمل کارهایی کرد که به هیچ وجه دموکراتیک نبودند و امر خودش را بسیار ضعیف کرد روی این موضوع. بستن مجلس، اختیار قانونگزاری از مجلس گرفتن، انتخابات را ناتمام گذاشتن، دست زدن به رفراندوم که اصلاً توی قانون اساسی ما پیشبینی نشده. همه این کارها، کارهایی بود که و تمام مدت تقریباً با حکومت نظامی مملکت را اداره کردن و رفتار بسیار آمرانهای که با وزرایش داشت و با همکارانش داشت و هیچ شخصیتی دوروبرش نمیتوانست دوام بیاورد، اینها بهنظر من آن اصالتی که در جنبش مصدق بود لکهدار کرد. از نظر اداری خیلی مدیر خوبی نبود طبعاً بیشتر یک رهبر تودهای بود و این محدودیتها سرانجام سبب شکست و ناکامیاش شد.
جنبشی که مصدق به راه انداخت بهنظر من یک ارزش دارد و آن این است که توده مردم ایران را باز میگویم بهعنوان مردم نه بهعنوان شیعه اثنی عشری نه بهعنوان شیعه آل علی نه بهعنوان مقلد فلان مرجع مذهبی، نه بهعنوان سربازان فلان پادشاه، توده مردم ایران را برای اولین بار در تاریخ وارد صحنه کرد و به مردم ایران یک شخصیتی، یک هویتی داد که هیچوقت دیگر از بین نخواهد رفت. مردم بهعنوان مردم نه بهعنوان بستگیهای مذهبیشان، یا اطاعت از یک نظام مستقر یا یک پادشاه سنتی آمدند و دست به کارهایی زدند و تأثیر کردند در سیاست ایران، به این معنی مصدق در تاریخ ناسیونالیسم ایران جای فوقالعاده مهمی دارد، رهبر درجه یک ناسیونالیسم ایرانی است. ناسیونالیسم با همه معانیاش، مردم گرایی و ناسیونالیسم هر دو، مبارزهای که با خارجیها کرد با شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان کرد، با اینکه شکست خورد ولی بسیار جای بزرگی در تاریخ ایران دارد و یک دستورالعمل سیاسی شد برای آینده ایران، خود شاه هم بالاخره تمام آن پانزده سالی که بعد از مصدق حکومت کرد، میل داشت ردای مصدق را به تن خودش بکند، بالاخره نفت را ملی کرد. ... نفت را بالاخره شاه ملی کرد و هرکار میکرد برای این بود که به مردم بفهماند که چیزی کم از مصدق ندارد. بعد از این هم هرکس در ایران روی کار بیاید، حالا خمینی یک فصل بهکلی مخصوص به خودش را بحث دیگری دارد ولی بعد از خمینی هم هرکس روی کار بیاید در ایران ناگزیر است که از سرمشقهای مصدق پیروی بکند.»
دکتر کاظم کردوانی دانش آموخته دکتری جامعه شناسی از فرانسه و از بنیانگذاران کنفدراسیون دانشجویان ایرا
نویسنده دکتر کاظم کردوانی
7 ماه،2 هفته قبل محمدرضا کیانفر
. کاظم کردوانی جامعه شناس گفت: مصدق رهبر درجه یک ناسیونالیسم ایرانی است. آقای کردوانی، لطفاً از بت پرستی دست بردارید بلایی که مصدق به سر ناسیونالیسم ایرانی آورد هیچ دیکتاتوری در طول تاریخ 11 هزار سالهمان نیاورده بود زیرا امضای ایران در امتیاز 1933 را زیر پا گذاشت آمریکا را جاگزین انگلیس کرد و آمریکا فاجعهی جمهوری اسلامی را بر سر ملت خدازده آوار نمود. واعظ ما به صفا غاشیه بردوش کشید، آنچه گفتند چو در یکسره در گوش کشید. گرد کفش همه در چشم خطاپوش کشید، مقریان را به صد اکرام در آغوش کشید. سرور گرامی، تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم: 1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی. 2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی. با تشکر از توجه شما.